جمهوري پنجم در فرانسه يك ريخت دموكراتيك ندارد. 30 درصد مردم در انتخابات شركت نكردند و 28 درصد نيز به هيچ نامزدي رأي ندادند كه در تاريخ دموكراسي در فرانسه بيسابقه است.
ماکرون از 50 میلیون واجدان رأی فرانسوی ها تنها با 16 میلیون رأی به کاخ الیزه راه یافت.مردم به زودي براي انتخابات مجلس پاي صندوقهاي رأي خواهند آمد. نظرسنجي جديد در فرانسه نشان ميدهد 60 درصد مردم نميخواهند ماكرون در انتخابات پارلماني در مجلس ملي پيروز شود!
ماكرون با 58 درصد آرا دوباره به كاخ اليزه راه يافت رقيب او با 42 درصد به نتايج آرا راضي بود اما حاضر نشد به ماكرون تبريك بگويد!
افزايش بيسابقه رأي رقيب اصلي او ميتواند پيروزي ماكرون را در انتخابات مجلس ملي تحتشعاع قرار دهد.
گاردين طي تفسيري از نتايج آرا در انتخابات رياست جمهوري فرانسه نوشت : يك درس بايد از انتخابات فرانسه بگيريم و آن اينكه؛ «نبايد پوپوليسم را در فرانسه دست كم بگيريم.»
رويترز معتقد است ؛ ماكرون در مسير پرفراز و نشيبي در سپهر سياست فرانسه گرفتار آمده است.
نفر سوم انتخابات اخير آقاي ژان لوك ملانشون گفته است : «ماكرون بدترين انتخاب در جمهوري پنجم فرانسه است. چون او در ميان اقيانوسي از غائبين ، آراي سفيد و باطله و آراي ترس از نامزد ديگر، برنده ميدان شده است.» ماكرون در دور اول 27 درصد آرا مردم فرانسه را به خود اختصاص داد اينكه در دور دوم 58 درصد به او رأي دادند نشان ميدهد او در رقيبهراسي و ايجاد دوقطبي ديو و پري توانسته است خطر راست افراطي را طوري جا بيندازد كه رقباي او به غير از خانم لوپن قانع شوند و بايد به او رأي دهند همان چيزي كه نفر سوم انتخابات اخير فرانسه از آن به عنوان «آراي ترس از نامزد ديگر» ياد ميكند.
ماكرون و هوادارانش در حالي كه اين پيروزي شكننده را در مقابل برج ايفل جشن گرفتند پليس فرانسه در ديگر ميادين پاريس و نيز خيابانهاي شهرهاي ليون، رن، استراسبورگ ، مون پلیه و مارسي به جان معترضان افتاد و در اولين روز پيروزي 2 كشته و دهها زخمي از اين هماوردي به جاي ماند.
ماكرون اكنون گرفتار دو جنبش جدي در فرانسه است:
1- جنبش نه ماكرون نه لوپن كه 28 درصد آراي فرانسه را تشكيل ميدهد.
2- جنبش جليقهزردها و مخالفان ضد سرمايهداري
او براي مهار اين دو جنبش كه كارگردانان اصلي تظاهرات در فرانسه هستند هيچ راه حلي دموكراتيكي جز كاربرد خشونت با طعم باتوم و گاز اشكآور ندارد.
جمهوري پنجم در فرانسه يك ريخت دموكراتيك ندارد. ممكن است حوادثي در آن رخ دهد كه خاطرات تلخ نتايج انتخابات رياست جمهوري بايدن – ترامپ را در آمريكا تداعي كند.
حوادث تلخ آشوبها در فرانسه و آمريكا نتيجه چيست؟ از آن وقت كه سياستمداران غربي در اتاقهاي فكر خود به اين وادي كشيده شدند كه ميتوان با ادعاي تقلب يا زدن زير نتايج رأي مردم تحت عنوان انقلابات رنگي ادبيات جديدي از سياست و مفهوم دموكراسي خلق كنند. اين يك سنت در دموكراسي شده است كه ميشود ، ارزشهاي دموكراسي و رأي را در كف خيابان ذبح كرد و آنارشيسم را جايگزين مردمسالاري كرد. حالا اين ويروس به جان سياست در غرب از جمله فرانسه افتاده است و گريزي از آن نيست.
200 سال است از انقلاب كبير فرانسه مي گذرد كه رژيم فرانسه از سلطنت به جمهوري دموكراتيك تغيير يافت. در اين انقلاب و حوادث پس از آن صدها هزار نفر كشته شدند و مخالفان جمهوري زير تيغ گيوتين رفتند و طي يك قرن حكومت فرانسه به گونه اي دست به دست شد كه چون پاندولي بين جمهوريت و ديكتاتوري دست به دست مي شد.
از سال 1789 تاكنون فرانسويها فقط توانستند پنج «جمهوري» را تجربه كنند. دو جمهوري را در قرن 18 و دو جمهوري را در قرن 19 و جمهوري پنجم را در قرن حاضر!
آنچه امروز در درگيريهاي خيابانهاي فرانسه ميگذرد «رأي محور» و «گفتوگوپذير» نيست .آن را ميتوان در قالب كلماتي چون «شورش»، «اعتراض»، «قيام» ، «اعتصاب» ، «خشونت» ، «نافرماني مدني» و «مبارزه با فساد سياسي» تفسير كرد. كلماتي كه قرار بود با فلسفه سياسي غرب و ايجاد يك نظام دموكراتيك رنگ ببازد. حال دموكراسي در فرانسه خوب نيست . لذا پرچم دموكراسي در اين كشور با اين شورشهاي قبل و بعد انتخابات با رأی ناپلئونی ماکرون نيمه افراشته است.