لری الیوت؛ روزنامه نگار و نویسنده بریتانیایی بر مسائل اقتصادی تمرکز دارد. او سردبیر بخش اقتصاد روزنامه گاردین است. از الیوت هفت کتاب در مورد موضوعات مرتبط با اقتصاد منتشر شده است. زمینه های مورد علاقه الیوت جهانی شدن، تجارت، اروپا، توسعه و رابطه بین اقتصاد و محیط زیست است. الیوت یکی از منتقدان صریح اتحادیه اروپا است. او مقالاتی را برای “گاردین” به نگارش درآورده است از جمله “برگزیت رد جهانی شدن است”. او معتقد است که تصمیم بریتانیایی ها برای خروج از اتحادیه اروپا در سال 2016 میلادی گواهی بر شکست آن اتحادیه است. اتحادیه اروپا به وعده هایی که پیش تر برای محافظت از کشورهای عضوش در برابر بدترین پیامدهای جهانی شدن داده بود عمل نکرده است. از نظر الیوت وعده های اتحادیه اروپا از جمله تامین مالی خانههای مقرون به صرفه تر و فراهم کردن فرصتهای شغلی بیش تر تحقق نیافته است.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، “ریشی سوناک” وزیر دارایی بریتانیا این هفته در واشنگتن است تا با همتایان خود درباره وضعیت اقتصاد جهانی صحبت کند. اگر او در مسیر عبور از اقیانوس اطلس سوار هواپیما نمی شد زمانی که نماینده روسیه در گردهمایی گروه 20 شروع به سخنرانی کرد در تجمع هیئت بریتانیایی به رهبری “اندرو بیلی” رئیس بانک مرکزی بریتانیا می پیوست.
اعتراض بریتانیایی ها همراه با آمریکایی ها و کانادایی ها در مجمعی که اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه پیشرو جهان را در بر می گیرد کوچک ترین تفاوتی برای کرملین ایجاد نخواهد کرد. با این وجود، این یک حرکت نمادین و حائز اهمیت است.
صندوق بین المللی پول این هفته هشداری درباره خطر جنگ و تسریع تجزیه جهان به بلوک های اقتصادی رقیب صادر کرد که در اینجا یک نمونه از آن را مشاهده می کنید. چین به صراحت اعلام کرد که فکر نمی کند روسیه باید از نشست های گروه 20 کنار گذاشته شود همان طور که کشوری که در حال حاضر ریاست آن گروه را برعهده دارد یعنی اندونزی نیز نظر مشابهی داشت.
صندوق بین المللی پول نگران خطر بازگشت به دهه 1930 میلادی است. بیم آن می رود که روند فعلی به سوی جهانی زدایی منجر به افزایش موانع تجاری، اتخاذ استانداردهای تکنولوژیکی توسط کشورها و ظهور ارزهای ذخیره رقیب برای به چالش کشیدن برتری دلار آمریکا شود. به عبارت دیگر، همه چیز بد به نظر می رسد.
اما یک لحظه صبر کنید. مطمئنا همکاری بین المللی بیش تر چیز خوبی است. همانطور که “کریستالینا جورجیوا” مدیر عامل صندوق بین المللی پول دیروز در یک کنفرانس مطبوعاتی به درستی اشاره کرد مشکلات جهانی ای دیده می شوند که نیاز به راه حل های جهانی دارد.
با این وجود، شواهد زیادی وجود ندارد که نشان دهد مدل فعلی جهانی شدن در حل آن مشکلات بسیار خوب است. همان طور که صندوق بین المللی پول خود در آخرین چشم انداز اقتصاد جهانی خود اشاره می کند روند کاهش بدهی مناسب نیست.
جهانی شدن اگر به درستی کار می کرد می توانست به توزیع عادلانه تر واکسن های کووید-۱۹ به جای آپارتاید واکسن منجر شود و اقدامات موثرتری برای مقابله با بزرگترین مشکل جمعی همگانی انجام می شد یعنی بحران آب و هوا.
اشتباه این است که جهانی شدن را مترادف با چند جانبه گرایی بدانیم تا نوع خاصی از سرمایه داری بین المللی که در سه دهه پس از فروپاشی کمونیسم ظهور کرده است. مترادف دانستن جهانی شدن با چند جانبه گرایی به اندازه کافی خنده دار است زیرا کشورها در سال های پیش از فروپاشی دیوار برلین موفق به یافتن راه هایی برای تجارت با یکدیگر شدند.
چین برنده بزرگ 30 سال گذشته کاهش قابل توجهی در فقر داشته اما با حفظ کنترل قوی بر سیاست اقتصادی و حرکت سرمایه خود به آن دست یافته است. پکن با احتیاط درباره شوکی که در اوایل دهه 1990 میلادی بر روسیه اعمال شد اقتصاد خود را به شیوه و با سرعت خاص خود آزاد کرده است. هند با احتیاط آزادسازی را انجام داده است.
لفاظی درباره جهانی شدن مبتنی بر طرح ایده زنجیره های تامین روان و کارآمد بوده است. طرفداران جهانی شدن این ایده را مطرح کرده اند که تقسیم کار بین المللی و فقدان هرگونه کنترلی بر سرمایه تولید را به جایی می برد که هزینه های نیروی کار کمتر است و به پایین نگه داشتن قیمت ها در مغازه ها کمک می کند.
با این وجود، همان گونه که اکنون متوجه می شویم هیچ تضمینی وجود ندارد که زنجیره های تامین طولانی و پیچیده دفاعی در برابر تورم تسخیرناپذیر باشند.
برعکس زمانی که خطوط تولید جهانی دچار مشکل می شوند چه به دلیل افزایش تقاضای پس از شیوع کرونا یا به دلیل امواج همراه با شوک ناشی از جنگ فشار بر هزینه زندگی نمایان می شود. چند سال گذشته، خودکفایی مزایایی را برای دولت ها در عرصه های مختلف از جمله غذا، سوخت، تجهیزات حفاظت فردی یا داروهای کووید -19 به ارمغان آورده است.
علاوه بر این، علیرغم تمام جنجال ها و هیاهوهای مطرح شده جهانی شدن منجر به رشد و پیشرفت سریعتر در استانداردهای زندگی برای اکثر کسانی که در بریتانیا و سایر کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند نشده است. البته برای ثروتمندان ماجرا متفاوت بوده است. آنان دستاوردهای رشد جهانی را کسب کردند و آن را در بهشت های مالیاتی فراساحلی یا همراه با الیگارش های روس در بازار املاک لندن انباشته ساختند.
در اواخر دهه 1990 میلادی، من با همکاری “دن اتکینسون” کتابی نوشتم. ما در آن کتاب هشدار دادیم که دیر یا زود واکنشی متقابل علیه ناامنی ناشی از سرمایه داری افسارگسیخته و پس از جنگ سرد به وجود خواهد آمد.
در آن زمان، جهانی شدن همه گیر شده بود و مقوله ای پرطرفدار در میان سیاستمداران چپ و راست محسوب می شد. در نتیجه، کتاب مان پرفروش نبود. منتقدان به گفتند که بیدار شویم و واقعیت ها را مشاهده کنیم.
این روزها حال و هوا تا حدودی تغییر کرده است. سیاستمداران احزاب کارگر و محافظه کار با یکدیگر رقابت کردند تا اقدام شرکت “پی اند او” (P&O) برای اخراج دریانوردان بریتانیایی و جایگزینی آنان با خدمه خارجی ارزان تر را محکوم کنند. دادگاه ها تشخیص داده اند که کارگران در اقتصاد نیاز به حمایت بیشتری در برابر بازار کار “انعطاف پذیر” دارند.
در مورد وابستگی به انرژی خارجی و اجازه دادن به چین برای مشارکت در بخش های استراتژیک مهم تجدید نظر شده است. دیگر طرح موضوع نیاز به یک پایگاه تولیدی بزرگ تر امری نیست که عجیب و غریب قلمداد شود و دلیل مطرح کردن آن ما را مسخره کنند.
بیایید واضح بگوییم: حرکت به سمت جهانی زدایی به معنای حرکت به سوی خودکامگی به سبک کره شمالی نیست. این به معنای مرگ جهانی شدن نیز نیست زیرا کشورها همواره زمانی که مناسب باشد با یکدیگر همکاری خواهند کرد.
با این وجود، این درک ایجاد شده که پیش از جهانی شدن کشورها بهتر می توانستند سرنوشت اقتصادی خود را کنترل کنند و کمتر مستعد گرفتار شدن به بحرانهای مالی بودند. حمل و نقل کالا در نیمه راه در سراسر جهان گران شده آن هم زمانی که قیمت انرژی بالا و غیرقابل تحمل است. روند تقویت مجدد تولید مدت ها پیش از اعزام نیروهای ولادیمیر پوتین به اوکراین در جریان بود.
با این وجود، دلیل اصلی بازنگری در جهانی شدن سیاسی است. عصر ناامنی فرا رسیده است و واکنش قابل پیش بینی رای دهندگان ناراضی نسبت به افزایش هزینه زندگی، کاهش استانداردهای زندگی و افزایش نابرابری را برانگیخته است.
مدل کنونی جهانی شدن با انتخاب های عمدی در حوزه سیاستگذاری شکل گرفته است و آن چه در آینده پیش می آید نیز با انتخاب های عمدی در سیاستگذاری شکل خواهد گرفت. اگر این امر به دولت ها اجازه می دهد تا کنترل خود بر اقتصادشان را بازپس بگیرند و بهتر بتوانند از شهروندان خود محافظت کنند تنها یک چیز وجود دارد که میتوان گفت: آن روند را ادامه دهید.