آمریکا تنها ابرقدرت دارای توانمندی کافی برای ایجاد جنگ های منطقه ای و یک جانبه گرایی در جهان است. هدف اصلی واشنگتن از به راه افتادن جنگ روسیه و اکراین، قطع روابط اقتصادی اروپا با روسیه و فلج ساختن ماشین اقتصاد خارجی مسکو و قابلیت های اقتصادی این کشور است تا امریکا بتواند از بازار آشفته اروپا، با هزینه های کمتر سود بسیار بیشتری را کسب کند. اما واشنگتن هدف دیگری نیز در نظر دارد و آن تعمیق روابط خود با دیگر کشورهای وابسته به اقتصاد امریکاست تا نظام اقتصادی وابسته به دلار امریکا همچنان پابرجا باقی بماند.
امریکا بزرگترین اقتصاد جهان است اما این کشور قدرتمند دیگر شکوه و قدرت سابق خود را ندارد. در سال 1945، امریکا 45 درصد اقتصاد جهان و 59 درصد ذخایر طلای جهانی را در اختیار داشت اما با گذشت 77 سال، امریکا همچنان بزرگترین اقتصاد جهان و دارنده بزرگترین ذخایر طلا در جهان است. اما آمریکا با اینکه کشوری با اقتصادی عظیم است اما بدهکارترین دولت جهان نیز به شمار می رود. بر اساس گزارش منتشر شده از سوی خزانه داری امریکا در تاریخ 1 فوریه، بدهی داخلی امریکا با عبور از رقم 30 هزار میلیارد دلار، رکوردی تاریخی را شکست و تنها با گذشت یک ماه، در تاریخ 15 مارس، این رقم عظیم به 30.3 هزار میلیارد دلار رسید. یعنی تنها ظرف یک ماه و نیم، واشنگتن 300 میلیارد دلار بدهی جدید به بار آورده است.
دولت کنونی امریکا بیش از هر زمانی در تاریخ این کشور به سرمایه نیاز دارد. همین مسئله علت اصلی خروج کامل نیروهای امریکا از افغانستان به دستور بایدن، بوده است. این امر به پایان یافتن رسمی 20 سال حضور نظامی امریکا در افغانستان انجامید. افزون بر این تغییر راهبردی بسیار مهم، امریکا با خارج ساختن نیروهای خود از افغانستان، 50 میلیارد دلار در سال در هزینه های خود صرفه کرده است.
جنگ برای امریکا تجارتی عظیم و پر سود است. پس از خروج نیروهای امریکا از افغانستان، واشنگتن در 10 نوامبر توافق جدیدی با اوکراین را به ثبت رساند. براساس این توافق، روابط دوجانبه و همکاری این دو کشور در زمینه های اقتصاد، امنیت، توانمندی دفاعی، توسعه فناوری، سیاست، انرژی تحصیلات و فرهنگ بسیار عمیق تر می شد. این توافق اوکراین را به مهره بازی شطرنج سیاسی واشنگتن تبدیل کرد.
شروع جنگ اوکراین و روسیه باید برای امریکا و ساختار پیچیده نظامی – صنعتی این کشور بسیار هیجان انگیز بوده باشد. زیرا با آغاز این بحران، دولت آلمان تصمیم گرفت از آمریکا جنگنده خریداری کند و در ادامه 100 میلیارد یوروی اضافی به توسعه و نوسازی هرچه سریعتر توانمندی های دفاعی خود اختصاص داده است.
با شروع جنگ روسیه و اوکراین، امریکا بی درنگ ماشین قدرتمند بین المللی خود را فعال و شروع به فلج ساختن اقتصاد روسیه و اهداف اقتصادی این کشور کرد. در ابتدا، برای مختل ساختن روابط خارجی و اقتصاد بین المللی روسیه و سرقت قانونی از اموال و دارایی های روسیه، واشنگتن و متحدان قدرتمند آن شروع به اعمال تحریم های گسترده اقتصادی علیه روسیه کردند. اندکی پس از شروع این بحران، امریکا و کشورهای عضو گروه جی 7، برخی از بانک های روسیه را تحریم و سرمایه های آنها را مسدود و از چرخه اقتصاد بین المللی خارج کردند و در ادامه همه روابط اقتصادی با بانک مرکزی روسیه را ممنوع ساختند. محدودیت هایی نیز علیه قابلیت های روسیه برای ایجاد روابط تجاری بر اساس ارز های عمومی خارجی اعمال شد. همین مسئله به بسته شدن اجباری بازار بورس روسیه انجامید و شرکت های فهرست شده این بازار توسط افراد قدرتمند اقتصاد جهانی به تاراج رفت.
امریکا به ایجاد تنش های عظیم در اقتصاد بین المللی ادامه داده و همواره از ایجاد جریان اقتصادی از اروپا به امریکا توسط بی ثباتی بورس استقبال کرده است. پس از شروع جنگ اوکراین و روسیه، واشنگتن تحریم های اقتصادی بسیار گسترده و تهاجمی علیه روسیه و بانک مرکزی و 300 میلیارد دلار ارز خارجی ذخیره شده این کشور اعمال کرد. همین مسئله به سقوط ارزش روبل روسیه در مقایسه با دلار منجر شد. پس از اعمال تحریم های امریکا، ارزش روبل روسیه به نصف کاهش یافته و تورم در این کشور سر به فلک کشیده است. بانک مرکزی روسیه برای مدیریت این بحران مجبور به افزایش سقف سود حساب های بانکی به میزان20 درصد شد.