هشدار دولت روسیه به ایالات متحده و متحدانش دربارۀ “عواقب غیر قابل پیشبینی” کمکهای نظامی غرب به اوکراین، معنایی ندارد جز تهدید تازۀ مسکو به وقوع جنگ هستهای
اگر روسیه بخواهد در واکنش به کمکهای نظامی غرب به اوکراین، مناطقی از قلمرو ناتو را هدف قرار دهد، در واقع سوت آغاز جنگ بین روسیه و ناتو به صدا درآمده. و چون روسیه همین الان هم از غلبه بر ارتش اوکراین ناتوان مانده، بدیهی است که اضافهشدن سایر ارتشهای اروپایی به ارتش اوکراین، نتیجهای جز شکست روسیه و عقبنشینی خفتبارش از اوکراین نخواهد داشت.
بنابراین روسها وارد یک جنگ متعارف با ناتو نخواهند شد چراکه انبوهی از ارتشهای اروپایی را در کنار ارتش آمریکا، رویاروی خود خواهند دید. راه فرار از شکست در جنگ متعارف هم چیزی جز آغاز جنگ هستهای نیست.
در صورت وقوع جنگ هستهای، روسیه و غرب هر دو بازنده خواهند بود. اگرچه در چنین جنگی هم ممکن است بازندۀ مطلق و بازندۀ نسبی داشته باشیم (و احتمالا بازندۀ مطلق روسیه خواهد بود)، ولی بازندۀ نسبی هم از حیث تمدنی صدها پله سقوط میکند و باید از صفر بلکه زیر صفر شروع کند تا به وضعیت پیشرفتۀ کنونی برسد.
اگرچه روانشناسی رهبران سیاسی و نیز نقش “افراد” را در رقمخوردن تاریخ باید جدی گرفت و به همین دلیل نمیتوان با قاطعیت گفت فردی به نام پوتین تحت هیچ شرایطی جهان را به ورطۀ جنگ هستهای پرتاب نخواهد کرد، ولی این احتمال هم وجود دارد که تصمیم پوتین برای آغاز جنگ هستهای با مقاومت مقامات مسئول زیردستش مواجه شود. کمااینکه در آمریکا نیز گاهی مقامات نظامی در برابر تصمیم روسای جمهور ایستادگی کرده و مانع وقوع یک جنگ پردردسر شدهاند.
اینکه روسیه غیر دموکراتیک است و آمریکا دموکراتیک، امکان سرپیچی مقامات نظامی روسیه از دستور پوتین به آغاز جنگ هستهای را منتفی نمیکند؛ چونکه امنیت مقدم بر دیکتاتوری و دموکراسی است. آغاز جنگ هستهای، امنیت کل ارتش و ملت روسیه را از بین میبرد و هیچ معلوم نیست که پوتین در مقام عمل، در سیستم حکومتی روسیه از اقتدار کافی برای آغاز یکتنه و خودسرانۀ جنگ هستهای برخوردار باشد.
به هر حال اگر عجالتا احتمال وقوع جنگ هستهای را منتفی بدانیم، تهدید روسیه به “عواقب غیر قابل پیشبینی” کمک نظامی آمریکا به اوکراین، یا تهدیدی توخالی است و یا اینکه ممکن است به زد و خورد نظامی متعارف و مختصری بین روسیه و ناتو منتهی شود.
اما همین حد فعلی از درگیری هم در حکم فروریختن ابهت روسیه است. تا همین الان مسکو اذعان کرده که اوکراین حداقل یکبار به خاک روسیه حمله کرده و مخازن نفتی شهر بلگورود را منهدم کرده است. حمله یک کشور دیگر به خاک روسیه، از زمان شکست هیتلر در جنگ جهانی دوم تا کنون سابقه نداشته است.
بنابراین اگر ناتو هم به اوکراین اضافه شود و خاک روسیه را هدف قرار دهد، قابلیت بازدارندگی تسلیحات هستهای روسیه منتفی میشود. چنین وضعی عین شکست مضاعف برای روسیه است.
“عواقب غیر قابل پیشبینی” کمک نظامی غرب به اوکراین، ممکن است حملۀ اتمی روسیه به کییف باشد. اما این حمله حتی اگر با استفاده از سلاح اتمی تاکتیکی با قابلیت تخریب ناگسترده باشد، ممکن است عواقبش برای خود روسیه هم غیر قابل پیشبینی از آب درآید.
بنابراین هر طور که حساب کنیم، ولادیمیر پوتین در حال بازی با آتش است و ممکن است کشور خودش و کل کشورهای جهان را گرفتار وضعی کند فراتر از مقصود اولیهاش.
علت پرریسک شدن اقدام پوتین، جدا از انگیزۀ بالای رئیسجمهور و ارتش اوکراین برای ایستادگی در برابر روسها، کمکهای نظامی و مالی غرب آمریکا و بریتانیا و آلمان به اوکراین بوده است.
بیش از پنجاه روز از جنگ اوکراین میگذرد در حالی که روسها انتظار داشتند کییف را پنجروزه فتح کنند. یک روز پس از حملۀ روسیه به اوکراین، باشگاه خبرنگاران جوان تیتر زد: «دستان خالی کییف در برابر روسیه؛ آمریکا و ناتو پشت اوکراین را خالی کردند». خبرگزاری صداوسیما نیز همان روز تیتر زد: «کییف سقوط کرد».
چنین تیترهایی بیشتر بیان آرزو بود تا توصیف واقعیت. واقعیت این است که دولت روسیه در اوکراین به اهدافش نرسیده و کمکهای نظامی غرب را عامل اصلی ناکامیاش در این کشور میداند.
اما معما این است که روسیه چگونه باید مانع تداوم تجهیز ارتش اوکراین از سوی کشورهای غربی شود که کار به جنگ جهانی نکشد؟ واقعیت این است که هیچ دانا زین معما در جهان آگاه نیست. شاید دور تازۀ حملات روسیه به اوکراین، تا حدی جواب این سوال و البته سرنوشت این جنگ را روشن کند.