“جنگ اوکراین” در روزهای اخیر، ابعاد جدیدی به خود گرفته و تحولات تازهای را پشت سر گذاشته است. در این راستا، روسیه اعلام کرده که طرح و نقشه کلی خود در چهارچوب جنگ مذکور را تغییر داده و در این راستا، ضمن عقبنشینی از مناطق پیرامونی “کیِف” پایتخت اوکراین، عمده توجهِ خود را بر مناطق شرقی(اوکراین) و احتمالا ایجاد جمهوریهای مستقل و مناطق حائل با اوکراین در این مناطق متمرکز ساخته است. البته که “سرگی لاوروف” وزیر خارجه روسیه، بر تداوم مذاکرات روسیه با دولت اوکراین در مورد روند جاری در چهارچوب جنگ میان دو کشور نیز تاکید کرده است.
با این همه، کشورهای غربی و به طور خاص آمریکایی ها، بر شدتِ لفاظی های خود علیه کرملین افزوده اند و در عین حال با تشدید جوِ “روسیه هراسی” در عرصه بین المللی، به نوعی سعی دارند تا زمینه چینی لازم جهت تحقق اهدافی خاص در قالب جنگ اوکراین را تسهیل کنند. اهدافی که به نظر می رسد برخلاف اعلام مواضع رسمی دولت بایدن مبنی بر تمایل آن جهت برقراری صلح در اوکراین، چندان با این موضع اعلامیِ دولت آمریکا سازوگار نیستند و حتی به نوعی در جهت مخالف آن نیز قرار دارند. در این چهارچوب، اینطور به نظر می رسد که پنتاگون(وزارت دفاع آمریکا) و شرکت های بزرگ صنعتی –نظامی آمریکایی که تا حد زیادی در زمره بزرگترین صادرکننده سلاح جهان نیز قرار دارند، خوابهای جدیدی را چه برای شرایط کنونی و چه برای عصر پساجنگِ اوکراین دیده اند و سعی دارند از طریق فروش سلاح، به ویژه به اوکراین و دیگر کشورهای اروپایی، تا جای ممکن منافع اقتصادی خود را تامین کنند.
در این رابطه، بر اساس گزارش رسانه های آمریکایی، “جیمز تایسلت” مدیر اجرایی شرکت “لاکهید مارتین”(غول نظامی-صنعتی آمریکایی)، در ماه ژانویه سال جاری میلادی گفت که “رقابت میان قدرت های بزرگ، در نهایت به رشد قابل توجهِ بودجه های دفاعی ختم می شود و در عمل، کسب و کار شرکت لاکهید مارتین را نیز به نحو قابل ملاحظه ای رونق خواهد بخشید.” “گریگوری هِیز” مدیر اجرایی شرکت “ریتیان تکنالوجیز” نیز به سرمایهگذاران گفته است که “تنش ها در اروپای شرقی، در عمل برای این شرکت، فرصت های درآمدی جدید و قابل توجهی را ایجاد کرده است.”
*”واشینگتن پست” در گزارشی، به بازشدن درهای انبارهای تسلیحاتی آمریکا به روی اوکراین و تسهیل زمینه جهت انعقاد قراردادهای تسلیحاتیِ اوکراین و حتی دیگر کشورهای اروپایی با آمریکایی جهت مواجهه با آنچه “تهدید روسیه” خوانده می شود، اشاره می کند.
بر اساس گزارش های رسانه ای، سهام شرکت های نظامی آمریکایی به نحو قابل ملاحظه ای از زمان آغاز جنگ اوکراین، افزایش قیمت را تجربه کرده است. در شرایط کنونی، سهام شرکت “لاکهید مارتین” تا 25 درصد و شرکت “ریتیان تکنالوجیز” نیز 16.4 درصد افزایش قیمت را از ابتدای سال جاری میلادی تجربه کرده است. به همین منوال، سهام شرکت های “نورثروپ گرومن” و “جنرال داینامیکس” نیز افزایش قیمت را تجربه کرده است. تمامی این افزایش ها در سایه به طور خاص “جنگ اوکراین” اتفاق افتاده اند. در این رابطه، تردیدی نیست که وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) نیز از تشدید سیل فروش سلاح از سوی غول های نظامی-صنعتی آمریکایی به کشورهای خارجی نفع می برد. نباید فراموش کرد که این غول ها، از لابی های قدرتمندی در نهادهای سیاسی و نظامی دولت آمریکا نیز برخوردارند و در این نهادها، پول های زیادی را خرج می کنند و عملا تا حد زیادی جهتگیریهای آن ها را مدیریت می کنند( بر اساس برخی آمارها، این نهادها سالانه 2.5 میلیارد دلار را در بحث لابی گری با هدف پیشبرد منافع خاص خود هزینه می کنند).
*مقاله پایگاه خبری آسیا تایمز که به طور خاص توضیح می دهد که چگونه دولت آمریکا و غول های صنعتی-نظامی آمریکایی، از طریق همکاری با یکدیگر، تهدیدهای بین المللی نظیر چین و روسیه را بر می سازند و در مواردی نظیر وقوع جنگ اوکراین، بهانههای لازم جهت فروش سیلی از تسلیحات به کشورهای جهان را پیدا می کنند و از این طریق، منافع اقتصادی خود را به نحو گسترده ای تامین می کنند.
اضافه بر این، نهادهای نظامی و صنعتی آمریکایی، نفوذ قابل توجهی را نیز در میان رسانه ها و اندیشکدههای آمریکایی و به طور کلی، نهادهای مشابه در کشورهای غربی دارند و از این طریق هم، منافع خود را با قدرت تمام در چهارچوب بحران هایی نظیر جنگ اوکراین دنبال می کنند. با این همه، باید توجه داشته باشیم که منافع کارتل های صنعتی و نظامی آمریکایی در بحث جنگ طلبی، تا حد زیادی با منافع کلان دولت آمریکا گره خورده و اساسا هر دوی آن ها را باید به نوعی جز دلالان سلاح و آتش بیاران معرکه جنگ و خونریزی در جهان قلمداد کرد. از این رو، به سه دلیل عمده، آمریکایی ها خواهان پایان یافتنِ جنگ اوکراین نیستند و حتی تشدیدِ آن را دنبال می کنند.
*”چاینا دیلی” در مطلبی به این نکته اشاره می کند که همه در جهان، الا دلالان سلاح در آمریکا، از جنگ اوکراین رنج می برند. اشاره این رسانه به مزایای گسترده اقتصادی است که شرکت های صنعتی-نظامی آمریکایی در فضای جنگ اوکراین و بویژه عصر پس از آن برای خود متصور هستند و تداوم فضای تنش را به مثابه یک ماشین چاپ پول برای خود می پندارند.
یک: ابتکار آمریکا در فرسایشی کردنِ جنگ اوکراین با هدف ضربه زدن به روسیه
یکی از مسائل مهم در چهارچوب “جنگ اوکراین” این است که اساسا آمریکا و مجموعه غرب، مایل به فرسایشی و باتلاقی کردن جنگِ اوکراین برای روسیه هستند. مساله ای که روس ها به خوبی به آن پی برده اند و سعی دارند در طراحی های غرب در این رابطه گرفتار نشوند. فرسایشی شدنِ جنگ اوکراین جدای از اینکه روسیه به عنوان یکی از رقبای مهم آمریکا در عرصه سیاست بین الملل را تضعیف می کند، می تواند زمینه مناسبی را جهت درآمدزایی پنتاگون و غول های نظامی-صنعتی آمریکایی نیز فراهم کند. باید توجه داشته باشیم که اساسا بحرانهایی نظیر جنگ اوکراین برای بازیگرانی نظیر شرکت های تولید سلاح آمریکایی، به مثابه یک موهبت و نعمت ارزیابی می شوند. از این رو، نَه دولت آمریکا و نَه شرکت های بزرگ صنعتی-نظامی این کشور هیچ نفعی را برای خود چه از بُعد سیاسی و چه اقتصادی، در بحث پایان جنگ اوکراین متصور نیستند و برخلاف لفاظی های ظاهری دولت آمریکا، واشینگتن علاقه دارد که شعله های این جنگ تا جای ممکن برافروخته باشد و حتی تشدید نیز شود.
دو: بهره برداری بخش های خصوصی و دولتی آمریکا از افزایش بودجه نظامی ناتو و اتحادیه اروپا
تردیدی نیست که جنگ اوکراین تا حد زیادی موجب خواهد شد که ناتو و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بودجههای نظامی و امنیتی خود را افزایش دهند. بودجه هایی که بخش های قابل توجهی از آن ها صرف خرید تسلیحات و ادوات نظامی از کشوری نظیر آمریکا خواهد شد. در این رابطه، هم دولت آمریکا و هم شرکت های صنعتی-نظامی آن، مناقع قابل توجهی را از آنِ خود خواهند کرد. از این رو، این جنگ در سال های آتی، قراردادهای پُرسودی را برای این بخش ها به همراه خواهد داشت که می توانند تا سال ها منافع اقتصادی آن ها را تامین کنند و به نوعی آن ها را از رکودی که بعضا گرفتار آن هستند، خارج سازند.
سه: تقویت مجتمع های نظامی-صنعتی آمریکایی در چهارچوب گستردهتر شدنِ رقابت میان قدرت های جهانی
باید توجه داشت که حتی اگر جنگ اوکراین در روزهای آتی به پایان نیز برسد، مجتمع های نظامی-صنعتی آمریکایی و دولت آمریکا، مانورهای رسانه ای و سیاسی فراوانی را با هدف ایجاد یک جو امنیتی و توام با هراس در عصر پساجنگِ اوکراین به راه خواهند انداخت و اجازه نخواهند داد که فضای روانیِ ناشی از جنگ اوکراین، از بین برود و کمرنگ شود(بر اساس برخی آمارهای آمریکایی، در فاصله سال های 2014 تا 2019، حداقل یک میلیارد دلار از تامین مالی دولت آمریکا و پیمانکاران دفاعی این کشور به 50 اندیشکده و رسانه آمریکایی اختصاص پیدا کرده است). در این رابطه، دولت و و غول های نظامی-صنعتی آمریکایی، با پول پاشی های گسترده در میان رسانهها و اندیشکده های بین المللی، سعی خواهند کرد تا منافع اقتصادی خود پس از جنگ اوکراین را نیز با ایجاد یک جو امنیتی در عرصه بین المللی تامین کرده و حتی آن ها را افزایش دهند. باید تاکید کرد که بخشهای خصوصی و دولتی آمریکایی در این رابطه، نَه در مقابل یکدیگر بلکه کاملا با هم همکاری دارند. کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که 5 شرکت بزرگ تسلیحاتی آمریکایی به نام های: “لاکهید مارتین”، “بوئینگ”، “جنرال داینامیکس”، “ریتیان تکنالوجیز”، و “نورثمن گروپ”، یک چهارم تا یک سوم از تمامی قراردادهای پنتاگون(وزارت دفاع آمریکا) را در سال های اخیر پیروز شده اند. مساله ای که به وضوح از وجود نوعی منافع مشترک میان دولت آمریکا و غول های صنعتی-نظامی این کشور در تقویت شعله های جنگ افروزی در عرصه بین المللی حکایت دارد.